گمشده در من

متن مرتبط با «تصمیم گیری با معیارهای چندگانه» در سایت گمشده در من نوشته شده است

مرا زیبا به خاطر بسپار

  • مرا زیبا به خاطر بسپار، آنگونه که بودم، آنگونه که هستم! به چشمان زیبایت،  بسپار تصویری از آخرین لبخندم را، منی که در آغوش تو،  ماندگاری شعر عشق را تجربه می‌کردم! نمی دانستی، تو بیت های ناب تمام شعرهایم بودی! این آخرین شعر هم برای توست، مرا زیبا به خاطر بسپار.... فکر کن،  من چون رویایی ناشکفته، چون شقایقی، بر تنهایی برکه تنت خفته بودم، هر شب، من بودم و رخوت های عاشقانه تنت، یادت هست چگونه در تو محو می شدم؟ چون زلالی یک چشمه، مرا زیبا به خاطر بسپار، نه چون سیلابی که آمد و رفت و نیست! فکر کن،  چون رویای یک شاپرک شاد شبی کنار چشمه ها عریانی تن تو، بال هایم را غرق دستان زیبای تو کردم! خندیدی به سمت نگاه من! لحظه‌ای من نبودم! همان یک دم انگار عمری با تو بودم! حیف، چون بر آمد آفتاب، نبودم دیگر! من خورشید چشمان تو را دوست دارم، چون درخش یک آذرخش در شبی تاریک، مرا زیبا به خاطر بسپار! من عاشق کوه، بر آمدن آفتاب، محو درخشش ماه، مردن برای شنیدن عاشقانه های دو کبک کوهی، من عاشق سفر، اکنون بسته‌ام کوله بار آرزوهایم را دستانم را سپردم به یاد ها، پاهایم را در برکه ها کاشته ام، زیبای من، چون کوتاهی همین شعر هجرت، ای فراموش کرده مرا، من را چون تنهایی یک ستاره گمشده در تنهایی شب مرا زیبا به خاطر بسپار! #حجت_فرهنگدوست  #مرداد۱۴۰۲  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • زبان دیدار

  • چندین باید مرا تحمل؟می سوزند، اگر روزهایم در مدار خرداد داغفصل ها اگر بدینسان در پی هم رواناین عمر من است که سر می رود از کاسه تنهایی:ای که نرفته ایی هنوز، پس چرا من دلتنگم؟ چون برگی افتاده در مسیر باد،همه در گذر عمریم،این تکانه های دنیا را نمی توان به زنجیر کشید،لحظه ها،چون برگ های بید گم شده در باد،آه ای عشق من،این واژه های صبوری را نتوان دیگر بر دوش شعری کشیدند،با من به زبان دیدار سخن بگو!با من که از تلفظ نام تو،دل خوشم به این سخت روزگاران غریب کش! #حجت_فرهنگدوست#خرداد۱۴۰۲ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • من اشتباه عشق را با تو دوست دارم

  • چه می دانستم،قد کشیدناز رویای تو، چه زیباست؟ دستهایم را تو بریدی،قلبم را تو شکستی!به چشم هایم بنگر ای پرنده سرخ عشقکسی نگفته بودعشقی با تو اگر نیست مراچرا سر بر روی شانه هایت می گذارم هر شب؟ اگر اشتباه من تو بودیاگر نام تو نیست در هر کلام منچرا پسمن خودم را از نبودن های تو می جویم؟من غم بودن را با , ...ادامه مطلب

  • #کابل_زیبا

  • در سالروز روز مهربانی ها،اینکه، برای تو می نویسم،برای قلب زیبای تپنده «تبت و پامیر»برای شیران «دره پنج شیر»برای هیاهوی ساکت گلوی خشکیده «هندوکش»برای مظلومیت، «پل خشتی»برای جاودانگی «دریای کابل»برای عم, ...ادامه مطلب

  • مسافرباران

  • تو را میان درختان سکوتدر رهگذر شاخه های لرزان پیر افراتو را به اسمت صدا کردم:باران.   صدای بادمیان سرمای پیچیده در تنمجنگل را مه گرفتهو از دور دست های دور یک قرن پیشمی آید صدای سوت ترنزندگی،قطاریست ک, ...ادامه مطلب

  • کهنه_سربازعشق

  • #کهنه_سربازعشق#اشعار ۹۹ نمی ترسم من از لبان آغشته به باروتتمثل سرباز قدیمیدوست داشتن هایم هنوز بوی جنگ می دهد!   از رخت عبوس جنگقدیمی ترم من در عاشقیتنمبوی نفت، آتش و دود می دهددستانم،هزاران ماشه زندگ, ...ادامه مطلب

  • صدای باران

  • خیاباندر‌ خیل شکوه بارانچه پرنده هاکه پر می زدند عشق را در آسمانباران که می آیدمی شوم دلتنگدلتنگ بوی خاک دشتدیدن تولد رنگین کمانو قدم زدن با تو در خیابان باران آمده تا بشوید دستها را!باران آمده تا بشو, ...ادامه مطلب

  • راز باران

  • #راز_باران همه تلاشمبیهودگی فرار از تو بود!تو که تکرار کنان می کشی در من نفسمن در کدامین لحظهدر کدامین شعرتوانسته ام رهایی از تو را ؟ ابعاد شعر منبه پهنای نگاه توستشعری که خواهد رسید در چشمان تو به اب, ...ادامه مطلب

  • با من اردیبهشتی باش

  •   چه زود می گذرد فصل کوتاه عاشقی!ترسم همه اینستشکوفا شوند همه گل هااردیبهشت قلبم سبز نشود از این باران های بهاری! چه شب ها،چه روزهای پریشانی دارد اردیبهشت!   دوست دارم تبری بردارمکناره ی هر  گوشه آسما, ...ادامه مطلب

  • #همیشه_باش

  • #همیشه_باش دوباره بازگرد،به من،و به این آغوش همیشه منتظر آغوشت راباور نکن صبح رااگر چه خورشید بیدریغ است با تولمس کن اما برهنگی تنم راتنگ تر کن و تنگ تر کن بازهم  حلقه دستانت رابیا،بازهم مهربانانه ببو, ...ادامه مطلب

  • سپیدار_مهربانی

  • #سپیدار_مهربانی لب جو، یا میان این باغ  کاش برای همیشه باشی ای سبزترین سپیدار مهربانی خواب دیدم چکاوکی را که می گفت، تو آخرین نغمه های بهار در واپسین روزهای فصل عاشقی گل سرخ نام دیگری نداری جز بلندای, ...ادامه مطلب

  • باغهای_ترشیز

  • ای دل من، چون که می گردی پی خوشی های بهاران از پس وعده های قاصدک چه خوش خبری بهتر از نزول عشق در باران؟ ای که می روی سوی باغ های «ترشیز» برسان پیام مرا به سرشاخه های سرو بلند «کشمر» که پیام من، از رو, ...ادامه مطلب

  • من سیل را باور ندارم

  • کسی آمد از آنطرف پرچین بارانی عصر در چشمانش، آفاقی پر از رنگ های زنده  میان بازوانش، غروبی از طلا و سرب  چه آرام می بارید در چشمان دشت  بین ما، تنها یک رنگین کمان فاصله افتاده بود! کسی آمد، و به من گ, ...ادامه مطلب

  • باغ بهاری من

  • بجز تو، من به که باید  بجز‌ تو، نباید بیاندیشم به کسی دیگر بجز تو و روزهایی که در گستردگی عشقت زیر آفتاب می درخشید  تن های برهنه مان و نگاه تو حجم تبدار رازی بزرگ بود: «چه زود می گذرد زمان با هم بودن , ...ادامه مطلب

  • مرا ببار بارانم

  • در تردید‌ هایم بین عشق و دلتنگی تو مثل صبحی به رنگ یاس زندگی را برایم معنی می شوی! من نام تو را در شبستان اصلی آسمان شنیده ام هر بهار، با نام تو آغاز می شود: باران... شنیده ام، مقدس ترین شکل عشق، بار, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها