گمشده در من

متن مرتبط با «تصمیم کبری چه بود» در سایت گمشده در من نوشته شده است

چه جای انکار

  • لیلی من،چه جای انکار!‌دیدمت در خواب!چشمانت،به زلالی شادمانی چشمه ها!دستانت،پر از بنفشه های سحرگاهان عاشقی!   (دکلمه این شعر را دریافت کنید.)  چه جای انکار!وقتی دو قمری عاشقدر خلوت پنجره های آبی سحر گواه ما بودند!دیدمت در خواب،چون نسیمی بودیبر لغزش عریانی گناه مان در سحرگاهان! به راستی،چه جای انکاراز خیزش تکانه های داغی بوسه هاآن وقت که شرم داشت داغی آغوشت میان حصار بازوانم!از،روشنای نفس های گره خورده ما،می شکافت فریادهای عاشقانه ات، سیاهی شب را! چه جای انکار!به جان تمامی بابونه های این کوه،همیشه در خوابهای من،پر رنگ است حضور تو...‌. می پرسم از خود همیشه این سوال راکجای دنیای تو هستم؟کیستم برایت؟به جان خودت قسم،نمی دانم! نمی دانم!من اما همانم،همان شمعدانی قرمز پشت پنجره سبز انتظار!مرا بیاور به آستان حضورتلیلی من،بیا که ما را فرصت دیدار کم است ... #حجت_فرهنگدوست#تیرماه۱۴۰۲  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • بودن یا نبودن

  • #بودن_یا_نبودن درهای شب را بستهحواسم را در  چادر شب پیچاندهاماچه بی قرارم باز امشب!دلم،دلم آکنده از هیاهودم به دم آکنده ام از حسی که می دانم و نمی دانم چیست!  امشب سرشار  از انبوه دلشوره های آشنا رقص , ...ادامه مطلب

  • اهل بودن

  •   اهل بودن   تو زاده بارانی!         بارانی که همیشه می شوید تنهایی های مرا. تو از جنس ابری     همان ابری که مادر تمام  رنگین کمان هاست!          تو آبی بلند یک لالایی،            مثل آوازی که مادر بز, ...ادامه مطلب

  • آمده بودم تا نیایی

  • معصومکم، قدر تو را فقط من می دانم وبس پونه های نگاهت در جوی به جوی شعرهایم  نرگس گسیوانت لا به لای سطور تنم معصومه ببین  آمده بودم تا نیایی نیامده ام که بروی... چیزی غریب شیبه پرچم های سپید  درون من  هر شب تو را بهانه می کنند گرم سپید و مهربان چگونه باید بگویمت؟ حسی مهربان،  شبیه به دستان تو باید مرا نوازش دهد... معصومه، نگاه تو فرش گلداریست بر روزهای تاریک قلبم دستان تو باید مرا از شب مرا از تاریکی های بی مرز به نور به سرزمین لاله ها راهی کند.. هرشب که دور می روم از خودم به تو بال های هجرتم  به قدمت دلتنگی هایم می شکافد مرا چقدر دورم از تو! شاید بیش از  هزاران سال نوری  ای گم شده در من  مرا به تو وصالی نیست؟ معصومه مرا به آبادی تو  مرا به خود خود تو راهیست؟, ...ادامه مطلب

  • کوچه_های_خلوت_لبخند

  • #کوچه_های_خلوت_لبخند آیا به فصل بیداری باغ به خیال نگران من باز خواهند گشت قمری ها؟ من از آواز سرد قطار های رفتن می ترسم، زمین بگذار این چمدان زمخت پاییز را بیرون کن از تنت هجوم سرد سایه ها را تو اگر نباشی گیسوان سپیدار های دنیای مرا که ببافد؟ متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد. توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد. param name="AutoStart" value="False"> آنقدر دوری، دور که بدون دستانم، فقط بر بالهای شوق از نردبام آسمان شب بالا رفته ام دلخوشی ام چیست؟ دیدن پروانه ای کوچک که پیراهن بهار را میان گیسوانش می بافد... در میان اعتبار ابرهای بی گناه همهمه زورق های پر از مه  در بقچه های نجابت های ستار, ...ادامه مطلب

  • تصمیم

  • تو اگر نخواهی باز نخواهم گشت به دیارم می مانم همانجا می مانم، میان تمامی اجساد گام هایی که مرا بردند در انتهای یک شب بلند محو ستاره ای خواهم شد میان جنگلی ناشناخته در آغوش چشمه ای مساحتی از شعرهایم را بر رویم خواهم کشید هزار بار دوستت دارم را به ارواح آسمان خواهم گفت به پایان خواهم رسید در گلوی یک رود به دریا  به پایان خواهم رسید پایانی که تو آغازش نباشی، پایان همه چیز است. ,تصمیم گیری,تصمیم کبری,تصمیم گیری چند معیاره,تصمیم گرفتن به انگلیسی,تصمیم,تصمیم گیری برای ازدواج,تصمیم گیری چند شاخصه,تصمیمان,تصمیم گیری با معیارهای چندگانه,تصمیم کبری چه بود ...ادامه مطلب

  • یادبود

  • شیار های بسیاری، در روح من دیده می شود معدنی گم شده با ظهور رگه هایی از حسادت های عمیقم انگار سالها گذشت از یادبود عطر تنت و هیچ کتاب مقدسی نمی خواهد تا من، لذت لمس تو را به دوزخ برده باشم بهشت منی هنوز و نمی دانی ارکیده های آبی نگاهت، جهنم عروق تنم‌ را مسموم کرده اند... ,یادبود هولوکاست برلین,یادبود عروسی,یادبود پدر,یادبود مادر,یادبود نوزاد,یادبود عروسی 2013,یادبود تولد,یادبود تولد نوزاد,یادبود نامزدی,یادبود عقد ...ادامه مطلب

  • تنها یک پل فاصله بود

  • کنار رود دختران کرد در خط افق می رقصاندن دامن نگاهشان را تنها یک پل فاصله بود تا دستهایم را بتکانم سفر از تو، ناتمام بود خش خش آرام دامن رود بر کف شاد بسترش می آمد می دانستم تو همین حوالی مرا در چاک سینه خاطراتت پنهان کردی... 4 مرداد1395  ,تنها یک پلاک ...ادامه مطلب

  • او اگر بود

  • #او_اگر_بود او اگر بود همین حالا از آخرین بوسه ما،باید بیست و اندی سال می گذشت«باورت می شود که نیستی؟» او‌ اگر بوددوباره برایش بلیط درجه یک می گرفتمو از ترس پدرشقایم می کردم اشک هایم راپشت ستون های عظیم سالن راه آهن... او اگر بودبا قطار درجه سه هم می شد سفر را دست به سر کرددر مسافرخانه های پر از موش حوالی میدان شوشهنوز هم می توان یک شب اطاقی برای عشق گرفت؟اگر زودتر بجنبی،/درست پیش از آمدن برادران کمیته/هنوز هم با اتوبوس می شود تا حوالی دربند رفت؟ او اگر‌ بودمی دانم همین اکنون می خندید به من/خودش به من گفته بود:هر شب نامه هایم را می خواند.../ ا,اگر او بود ...ادامه مطلب

  • تو را من چه دوست دارم

  • #تو_را_من_چه_دوست_دارمتو را دوست دارم!تو را من چه دوست دارمتو که بوی عطر نعناهای تازه نیشابور می دهداین حریر گیسوان سیاه و سپید زندگیتچه خوب می شناسم من آواز کبوتران بی قرار دامنت راوقتی فوج به فوج می‌آورند خبر باران بهاران را به کوهها... دارمت دوست، ای دوستِ دوستی هایم!رفیق تازگی یاسهاآشنای بوته بوته ستارگان در دور دستهای عاشقینمی دانیچه صمیمی هستی برای این «من» بی «تو»دوست دارم تو را،تو که برای قمری های شعرهایممی پاشی هر روز، هزاران هزار خرمن گندم تو را دوست دارمتو که گلوبندت، همیشه  لبخند است و مهربانیو دستان بوی تازگی بهار نارنج می دهندتو نارنج,من تو را دوست دارم meaning,تو را من دوست دارم,تو را من دوست دارم میپرستم,تو را من عاشقانه دوست دارم,تو را من دوست می دارم,تو را من دوست می دارم و میدانم که می دانی,شعر تو را من دوست دارم,من تو را دوست دارم بیش از حد,من تو را دوست دارم شریعتی,تو را من به قدر خدا دوست دارم ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها